ریحانه من دیروز برای اولین بار به خودم جرإت دادم و بردمت به استخر از آلودگی و کلر آب نگران بودم ولی بالاخره دل به دریا زدم و با خودمون تیوپ بردیم که زیر آب نری و رفتیم به استخر. ریحانه جانم کاش میشد اون لحظه ورودت به آب و برای همیشه ثبت و ضبط کرد. شور و شوقت قابل وصف نیست بندرت دیده بودم با بازیهای دیگه اینقدر ذوق کنی ولی صدای شادی و جیغ زدن هات توی استخر پیچیده بود با مریم دختر خاله ات رفته بودیم اونقدر خوش گذشت که اصلا متوجه گذران زمان نبودیم برعکس زمانهایی که خودم تنهایی میرفتم. لحظه لحظه های بودن با تو و دیدن شادی تو برای من زیباترین و ناب ترین لحظات زندگی من هستند. حتماً میدونی و بارها بهت گفتم از بزرگترین آرزوهای من برای تو یکی این...